یه روز یه خانمی زنگ میزنه به دکتر میگه :
آقای دکتر به دادم برسید بچه ام مداد قورت داده

دکتر میگه : من همین الان میام، خانم میگه تا اون موقع چی کار کنم، دکتر میگه با خودکار بنویسین



یه نفر پسرش رفته بوده زير ماشين، با سنگ ميزنه درش بياره!



یه بابایی خودشو دار مي‌زنه، بعلت ضربه مغزي مي‌ميره! ميان مي‌بينند با كِش خودشو دار زده


يه جايي جشن بوده، یه آدم مفت خور همينجوري ميره تو و شروع ميكنه به رقصيدن و بخور بخور. يكي ازش ميپرسه: ببخشيد! شما رو كي دعوت كرده؟ یارو ميگه: من از خونواده عروسم. يارو ميگه: ببخشيد، ولي اينجا جشن تولده!




یه نفر تو اتوبوس واستاده بوده، يهو ميبينه بند كفشش بازه. به كنار دستيش ميگه: آقا قربون دستت، ‌يك دقيقه اين ميله رو نگردار من بند كفشم رو ببندم !





دو نفر ميرن يك رستوران كلاس بالا، ‌دو تا كوكا سفارش ميدند‌، بعد هم يكي يك ساندويچ از كيفشون درميارند، ‌شروع مي‌كنند به خوردن. گارسونه مياد ميگه: ‌ببخشيد،‌شما نمي‌تونيد اينجا ساندويچ خودتونو بخوريد. این دو تا يك نگاهي به هم مي‌كنند، ‌ساندويچاشونو باهم عوض مي‌كنند !



یارو ميره ساندويچي، ميگه: ببخشيد بندري داريد؟ يارو ميگه: بعله. اونم ميگه: پس قربون دستت، ‌بگذار يك حالي بكنيم!



به یه نفر ميگن چند تا بچه داري؟ ميگه 2 تا . مي‌پرسن: كدومش بزرگتره؟ ميگه: خوب اوليش!‌


به یه بابایی ميگن: چند تا حيوون نام ببر كه پرواز كنه. ميگه:‌ كبوتر، كلاغ، خر! بهش ميگن: بابا خر كه پرواز نميكنه! ميگه: بابا خره ديگه، يهو ديدي پرواز كرد!



یه نفر از يكي ميپرسه قبله كدوم طرفه؟! يارو نشونش ميده، ميگه:‌ بايد خيلي برم؟!



از یه نفر مي‌پرسن: بلدي پيانو بزني؟! ميگه: نه. ولي يه داداش دارم... اونم نه!



يك بابايي يه ماهي تو پاكت دستش بوده، رفيقش ميبيندش، ازش مي‌پرسه: جريان ‌اين ماهيه چيه؟ ميگه: ‌دارم براي شام مي‌برمش خونه. ماهيه ميگه: مرسي من شام خوردم، منو ببر سينما!



یه بابایی بچش نميخوابيده، بهش ژل ميزنه


ممنون از همه کسانی که تشکر میکنند.